روزنامه سازندگی
شنبه سی ام بهمن ماه هزار و چهارصد خورشیدی
اولیس و طولانی ترین روز عاشقانه دنیا
(روایتی از زندگی مشترک جیمزجویس و نورا بارناکل )
نویسنده:جسا کریسپین
مترجم:فرزام کریمی
بیاییم نورا را روی همان نیمکت سرد و با روحی وحشت زده در نظر بگیریم و جیمز را هم در همان جایی که بوده متصور شویم اکثر زندگینامه نویسان نظریه های مختلفی در مورد جیمز جویس دارند,آیا او در کنار روسپی های سوئیسی بسر میبرد؟آیا مست و لایعقل در شهر پرسه میزد؟و یا دستگیر و در بازداشت پلیس بسر میبرد؟در آن شب هر چه گذشت صرفا کنکاش من برای یافتن حقیقت بود,اینکه بدانیم دمای هوا چقدر بوده است و یا خورشید چه زمانی غروب و طلوع کرده است به ملموس شدن تجربیات نورا در نزد ما و نو شدن این نوشته کمک خواهد نمود,گرچه تمایل ندارم تا بصورت دقیق با اتکا به داستان وقت خود را تلف کنم چرا که کم و بیش همسران هنرمندان چنین وضعیتی دارند.وی(جیمز) با طرفدارش ازدواج کرد همانگونه که بسیاری از نوابغ با طرفدارانشان ازدواج میکنند,نوابغ با یک زن در قامت یک مرد ازدواج میکنند چرا که یک طرفدار به شخص مورد علاقه اش به عنوان موجودی قدسی نمینگرد اما شیفته اوست و حاضر است تا خویش را فدای او کند,نوابغ با کسانی همزیستی میکنند که بتوانند با حضور فیزیکی شان آرامش و آسایششان را تامین کند,این نوابغ حقه باز هیچگاه کسانی را انتخاب نمیکنند که نمیتوانند ظاهرسازی کنند و موقعیتشان را ایده آل جلوه دهند,بنابراین.....
ادامهیمطلب را میتوانید از طریق لینک زیر(جار)بخوانید: